درویش بنازم رفیقان شرو بلا راموضوع مطلب : رفیق بی کلک مادر نیست فهمیدم در شیشه شیرم اب میریخت نوک سینه اش رو یا فلفل میزد یاچسب زخم بعدم میگفت ممه اوف شده ای کاش زبان داشتم و میگفتم اخه زن حسابی چرا بابا میخوره اوف نیست برا من اوف شده موضوع مطلب : من از مردن نمترسماز این میترسم کهادمهای اینجا انجا هم باشندموضوع مطلب : در دنیایی که روزی روح خودممرا ترک میکندانتظاری از دیگران نباید داشتموضوع مطلب : الهی الهی مرا با خویش تنها مگذار که این دیوانه با من دشمنی دارد موضوع مطلب : آرشیو وبلاگ پیوندها لوگو لینک های مفید آمار وبلاگ
|
||